میگن ستاره رو شب میشه یکی یکی شمرد
یه آسمون شمردمو اما بازم خوابم نبرد
از توی قاب دل نشد عشقتو بیرون بکنم
زخمی که روی دلمه دوا و درمون بکنم
یه شب دیگه بی تو گذشت صدام گرفته تو گلوم
پشت سرم سایه تو غمت نشسته روبروم
بگو کدوم باد خزون قصه مو از یاد تو برد؟
گناه من جز این چه بود که دل برات قصه میخورد؟
دلم میخواد که یک سفر بیام به شهر خواب تو
تا قصه همیشگی تا آخرین جواب تو
هر چی میخوای ورق بزن ببین که دل طلسم توست
هنوز یه دنیا فاصلس میون دست من و تو
این غزلم مال تو بود دوباره مال من بشو
بگو کدوم باد خزون قصه مو از یاد تو برد؟
گناه من جز این چه بود که دل برات قصه میخورد؟
دنیا به این بزرگی واسه من وقتی نیستی مثل زندون میمونه
وقتی نیستی گلا ماتم میگیرن بهارم مثل زمستون میمونه
وقتی نیستی من هوای موندنم نیست
دیگه اینجا بی تو جای موندنم نیست
تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه
یادته قول دادی پیشم می مونی
قصه ی عشق زیر گوشم می خونی
نمی دونست دل واموندهء من
که تو رسم بی وفایی می دونی
تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه
هنوز از عشق تو لبریزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمی دونم چرا من هم مثل تو
نمی تونم زیر قولم بزنم
تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه